جدول جو
جدول جو

معنی راتق و فاتق - جستجوی لغت در جدول جو

راتق و فاتق
(تِ قُ تِ)
تمشیت دهنده و کارگزار و مصلحت گزار. (ناظم الاطباء) ، درّا و دوزا. درنده و دوزنده. همه کاره
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رتق و فتق
تصویر رتق و فتق
بستن و گشودن، کنایه از اداره کردن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ قُ فَ)
بستن و گشادن. (از صراح اللغه) (از بحر الجواهر) (غیاث اللغات) (آنندراج). بند و گشاد. بند و گشای. برآی ودرآی. بست و گشاد. درایی و دوزایی. بگیر و ببند. بستن و باز کردن. درانه و دوزانه. (یادداشت مرحوم دهخدا). بند و بست کارها. تمشیت کارها. (ناظم الاطباء).
- رتق و فتق امور، حل و عقد کارها. اداره کردن امور
لغت نامه دهخدا
بستن و گشادن، بگیر و ببند، بند و بست کارها، حل و عقد کارها، اداره کردن امور
فرهنگ لغت هوشیار